دخفندون

لغت نامه دهخدا

دخفندون. [ دَ ف َ ] ( اِخ ) نام قریه ای از قراء بخارا و از آنجاست ابوابراهیم عبداﷲ دخفندونی ملقب به حمول. وی از محمدبن سلام و ابی جعفر سندی و از وی محمدبن صابر روایت داردو به سال 273 هَ. ق. گذشته است. ( معجم البلدان ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کوس
کوس
محتمل
محتمل
متعاقبا
متعاقبا
سلیطه
سلیطه