اعویرار

لغت نامه دهخدا

اعویرار. [ اِ ] ( ع مص ) یک چشم شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نابینا شدن یک چشم. ( از اقرب الموارد ). اعورار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به اعورار شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
الکن
الکن
جنده
جنده
چیپ
چیپ
مکان
مکان