لغت نامه دهخدا
مدعدع. [ م ُ دَ دِ ] ( ع ص ) به آهستگی دونده. ( آنندراج ). که به کندی و بطؤ می دود. ( از اقرب الموارد ). رجوع به دعداع و نیز رجوع به دعدعة شود. || پرکننده کاسه. ( آنندراج ). ممتلی کننده. پرکننده. رجوع به دعدعةشود. || بانگ برزننده بز را. ( آنندراج ). که بز را یا اغنام کوچک را می طلبد یا بانگ بر او می زند. ( از متن اللغة ). رجوع به دعدعة شود. || جنباننده پیمانه و خنور را تا بیشتر خورد. ( آنندراج ). که کیل و ظرف را تکان می دهد تا جای بیشتری بازکندو مقدار بیشتری در آن جای بگیرد. ( از متن اللغة ).
مدعدع. [ م ُ دَ دَ ] ( ع ص ) کاسه پرشده. ( ناظم الاطباء ). ظرف مملو. ( اقرب الموارد ).