یلنجوج

لغت نامه دهخدا

یلنجوج. [ ی َ ل َ ] ( ع اِ ) یلنجج. یلنجوجی. چوبی خوشبوی که بدان بخور کنند. ( ناظم الاطباء ).عود هندی است. ( اختیارات بدیعی ) ( از دهار ). یلنجج. عود. ( مهذب الاسماء ). عود هندی را گویند و بهترین آن، عود مندلی است و آن خوشبوی تر از عودهای دیگر است. ( برهان ) ( آنندراج ). النجج. النجوج. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

یلنجوج یلنجوجی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال زندگی فال زندگی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال رابطه فال رابطه