ژاویدن

لغت نامه دهخدا

ژاویدن. [ دَ ] ( مص ) جاویدن. نشخوار کردن. || ژاژیدن ( ؟ ). ( آنندراج ). || زاریدن. زنوبیدن. ( معانی این کلمه از شعوری نقل شده و ظاهراً بر اساسی نیست ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ممنون
ممنون
جنده
جنده
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
یوخ
یوخ