چولغزک

لغت نامه دهخدا

چولغزک. [ چ َ / چُو ل َ غ َ زَ ] ( اِ ) آدمک سر پالیز. دو تکه چوب که صلیب وار آنهارا بهم متصل سازند و بر آن شولائی بپوشانند و آن را بر سر خرمن یا پالیز بکارند و نیز مردم بی اندام را بدان تشبیه کنند و گویند فلان به چولغزکی می ماند. مترسک. ( لغت محلی گناباد خراسان ). مترس. مترسک. داحول.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسکل
اسکل
تازه
تازه
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم
خاص
خاص