نهاض

لغت نامه دهخدا

نهاض. [ ن ُ / ن ِ ] ( ع اِ ) نهاض الطریق؛ بلندی های راه و عقبه های آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( متن اللغة ) ( المنجد ). || ج ِ نهضة. ( از المنجد ) ( از متن اللغة ).رجوع به نهضة شود. || سرعت. ( المنجد ) ( متن اللغة ). || ( مص ) مقاومت کردن با هم و برابری نمودن در جنگ. ( آنندراج ). رجوع به مناهضة شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت استخاره کن استخاره کن