نفیحه

لغت نامه دهخدا

( نفیحة ) نفیحة. [ ن َ ح َ ] ( ع ص ) کمان تیردورانداز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قوس طروح. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) ریزه چوب نبع. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). ج، نفائح.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خاطرات
خاطرات
تراشیدن
تراشیدن
دانش آموز
دانش آموز
شب دراز است و قلندر بیدار
شب دراز است و قلندر بیدار