نفله کردن. [ ن ِ ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول، تلف کردن. نه به موقعخود صرف کردن. در غیر محل خود یا در کار غیر مفیدی صرف کردن. بی نتیجه از میان بردن. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ معین
( ~. دَ ) (مص م. ) ۱ - به هدر دادن، تلف کردن. ۲ - (عا. ) کشتن، به قتل رساندن.
فرهنگ فارسی
(مصدر ) ۱- ولخرجی کردن. ۲- از بین بردن و کشتن شخصی بر اثر بی مبالاتی و امساک در خرج و افراط و تفریط. ۳ - تلف کردن.