نایابان

لغت نامه دهخدا

نایابان. ( ص مرکب ) نابونده. ناموجود. معدوم: اعدام؛ نایابان گردانیدن چیزی. ( زوزنی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت استخاره کن استخاره کن فال شمع فال شمع فال جذب فال جذب