میراخورباشی

لغت نامه دهخدا

( میرآخورباشی ) میرآخورباشی. [ خوَرْ / خُرْ ] ( اِ مرکب ) ( میر + آخور + باشی که کلمه ترکی است به معنی سر ) سردار کارکنان اصطبل پادشاهی. ( غیاث )( آنندراج ). امیرآخورباشی. و رجوع به میرآخور شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گرایش
گرایش
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
گودوخ
گودوخ
فال امروز
فال امروز