مهلوس

لغت نامه دهخدا

مهلوس. [ م َ ] ( ع ص ) بیمار سل. ( منتهی الارب ). مسلول. || آن که می خورد ولی اثری بر جسم خویش نمی بیند. ( از اقرب الموارد ). || عقل رفته بیهوش. کم عقل. کم خرد. بی خرد. رجل مهلوس؛ مردی کاهش گرفته. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویداد یعنی چه؟
رویداد یعنی چه؟
متمایز یعنی چه؟
متمایز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز