مهزام

لغت نامه دهخدا

مهزام. [ م ِ ] ( ع اِ ) چوبی که بر سرش آتش افروخته طفلان بدان بازی کنند.( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || سر در گلیم ( که نوعی بازی است ). ( السامی ). || چوب آتش کاو. || چوبدستی کوتاه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج، مهازیم. ( اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سراسیمه یعنی چه؟
سراسیمه یعنی چه؟
فوت جاب یعنی چه؟
فوت جاب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز