منسوء

واژه‌ی مَنسوء صفتی است که در زبان فارسی بر اساس منابع معتبر تاریخی و لغوی، به معنای درنگ کرده و سپس انداخته شده تعریف شده است. این تعریف برگرفته از فرهنگ‌های کهن نظیر ناظم‌الاطباء است که در حفظ و ثبت دقیق معانی واژگان فارسی نقش بسزایی داشته‌اند. این صفت از ریشه‌ی عربی مشتق شده و در متون ادبی و تاریخی فارسی به‌کار رفته است. ساختار واژه نشان‌دهنده‌ی حالتی است که در آن، عمل یا شیئی پس از مدتی تأخیر و درنگ، به طور ناگهانی یا قطعی رها یا پرتاب شده باشد. چنین کاربردی بیانگر ظرافت و دقت زبان فارسی در انتقال مفاهیم پیچیده از طریق واژگان قرضی است. در بررسی‌های زبان‌شناختی، کاربرد واژه‌ی مَنسوء بیشتر در متون کهن و تخصصی دیده می‌شود و امروزه کمتر در گفتار روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این حال، شناخت و حفظ چنین واژه‌هایی برای درک متون کلاسیک و غنای زبان فارسی ضروری به شمار می‌آید.

لغت نامه دهخدا

منسوء. [ م َ ] ( ع ص ) درنگ کرده شده و سپس انداخته شده. ( ناظم الاطباء ).