مقصص. [ م ُ ق َص ْ ص َ ] ( ع ص ) آنکه موی پیش سر وی بریده بود. ( مهذب الاسماء ). آنکه گیسوهای وی بریده شده باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || فرس مقصص؛ اسبی دارای موی پیشانی. || رجل مقصص؛ مرد بزرگ سینه. ( از اقرب الموارد ). || بیت مقصص؛ خانه به گچ کرده. ( مهذب الاسماء ). مدینه مقصص و قبر مقصص؛ شهر و قبر به گچ اندوده. ( از اقرب الموارد ).