معصاء

لغت نامه دهخدا

معصاء. [ م َ ] ( ع ص ) زنی که جهجهان می رود. || آنکه احساس شکستگی می کند در طرف بدن از بسیاری اسب تاختن و جز آن. || آنکه درد پای دارد از بسیاری راه رفتن. || آنکه پی پای وی پیچیده باشد. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گواد
گواد
قرمساق
قرمساق
شغال
شغال
قیز
قیز