مساسجی

لغت نامه دهخدا

مساسجی. [ ] ( اِ ) این کلمه در تاریخ مبارک غازانی در ردیف لغت «بازرگان » به کار رفته است اما معنی آن درست روشن نیست و شاید با توجه به کلمه «مساس » در همان کتاب معنی مرابحه کار داشته باشد: آن سیاه کاران که خود را بازرگان و مساسجی نام نهاده بودند چنان ساختند که هر آفریده ای که اندک خط مغولی می دانست او را در خانه می نشاندند. ( تاریخ غازانی ص 314 ). و رجوع به مساس شود.