مرکوبه

لغت نامه دهخدا

مرکوبه. [ م َ ب َ ] ( ع ص،اِ ) مرکوبة. تأنیث مرکوب که نعت مفعولی است از مصدر رکوب. رجوع به مرکوب شود. || مرکوب. مرکب. برنشستنی:
مرکوبه خویشتن بدو داد
تاگردن آهوان شد آزاد.نظامی.