مرغن

لغت نامه دهخدا

مرغن. [ م ُ رَغ ْ غ َ ] ( ص ) ظاهراً از کلمه روغن ساخته شده است یعنی روغن دار و آلوده به چربی. أرقن الطعام؛ نیک مرغن کرد آن را. ( منتهی الارب )؛ یعنی آلوده روغن و چربی کرد.