مراجح

لغت نامه دهخدا

مراجح. [ م َ ج ِ ] ( ع ص، اِ ) مراجیح. بردباران. حلماء. ( از متن اللغة ). || خرمابنان گرانبار. ( آنندراج ). مواقیر. نخل های پربار سنگین از بار. ( از متن اللغة ). رجوع به مَراجیح شود.

فرهنگ فارسی

برد باران
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دپارتمان
دپارتمان
شی
شی
پیشنهاد
پیشنهاد
قرین رحمت
قرین رحمت