مدملک

مدملک

واژه‌ی مدملک واژه‌ای عربی است که به‌طور کلی به معنای «گرد، برآمده و تابان» به کار می‌رود. این واژه برای توصیف اشیاء یا اندام‌هایی استفاده می‌شود که شکلی دایره‌وار، برجسته و گاهی براق و صیقلی دارند. بنابراین، بار اصلی معنایی آن بر حالت کروی و جلوه‌ی درخشان متمرکز است.

مدملک می‌تواند در توصیف عناصر طبیعی، اشیاء ساخته‌شده یا حتی بخش‌هایی از بدن انسان و حیوان به کار رود. وجه مشترک در همه‌ی کاربردها، تأکید بر حالت گرد و صیقلی بودن است که تصویری روشن از شکل و ظاهر پدیده به دست می‌دهد.

این واژه بیش از آنکه به کارکرد یا ماهیت شیء اشاره کند، بر ظاهر بیرونی و کیفیت دیداری آن تمرکز دارد. بنابراین، مدملک بیشتر در حوزه‌ی ادبیات، توصیف‌های تصویری و زبان‌های توصیفی به کار می‌رود و بار معنایی آن همواره زیبایی، برجستگی و وضوح ظاهری را القا می‌کند.

لغت نامه دهخدا

مدملک. [ م ُ دَ ل َ ] ( ع ص ) ثدی مدملک؛ پستان گرد و برآمده. ( از متن اللغة ). || حجر مدملک؛ سنگ تابان گرد. مخلق. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سهم مدملک؛ تیر راست درست پی پیچیده. ( منتهی الارب ). مخلق. ( متن اللغة ). || نصل مدملک؛پیکان گرد تابان. ( منتهی الارب ). مفتول معصوب. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || حافر مدملک؛ سم لغزان گرد. ( منتهی الارب ). || رجل مدملک الرأس؛ صاحب کله بزرگ و گرد. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تقسیم
تقسیم
کس کش
کس کش
چیست
چیست
اعتبار
اعتبار