لغت نامه دهخدا
مخنجل. [ م ُ خ َ ج ِ ] ( ع ص ) کسی که زناشوئی کند با زن دفزک بی شرم و بدزبان و گول. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ).
مخنجل. [ م ُ خ َ ج ِ ] ( ع ص ) کسی که زناشوئی کند با زن دفزک بی شرم و بدزبان و گول. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ).