مخایله

لغت نامه دهخدا

( مخایلة ) مخایلة. [ م ُ ی َ ل َ ] ( ع مص ) امیدوار شدن به باریدن. ( تاج المصادر بیهقی ). آماده باریدن شدن آسمان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد )( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). ||... نبرد کردن با کسی. ( تاج المصادربیهقی ). برابری و نبرد کردن با هم در کاری. ( منتهی الاب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).