متوالیا

لغت نامه دهخدا

( متوالیاً ) متوالیاً. [ م ُ ت َ یَن ْ ] ( ع ق ) از پی هم و پی در پی و بدون انقطاع. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بطور توالی: دانشجویان متوالیا وارد میشدند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آویزون
آویزون
هیت
هیت
متعاقبا
متعاقبا
فمبوی
فمبوی