متجره

لغت نامه دهخدا

( متجرة ) متجرة. [ م َ ج َ رَ ] ( ع ص، اِ ) ( از «ت ج ر» ) سوداجای، یقال ارض متجرة. ( منتهی الارب ) ( از محیطالمحیط ) ( از معجم متن اللغة ). جائی که در آن سوداگری می کنند و از آن مال التجاره بیرون می برند. ( ناظم الاطباء ). جای بازرگانی. محل تجارت. تجارتخانه. ج، متاجر.

فرهنگ معین

(مُ تَ جَ رُِ ) [ ع. ] (اِفا. ) ۱ - برهنه گردنده. ۲ - مجرد شونده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت