لیزاندنی

واژه‌ی لیزاندنی به‌صورت صفت نسبی و با ریشه‌ی فعل لیزاندن ساخته شده است. این صفت در دستور زبان فارسی برای بیان ویژگی یا حالت ناشی از عمل لیزاندن به‌کار می‌رود و در متون کهن و فرهنگ‌های لغت، با پسوند لیاقت به‌معنای شایستگی و قابلیت همراه شده است. از این رو، در متون ادبی و رسمی، این واژه به مفهوم درخور لیزاندن یا شایسته‌ی لیزاندن تعبیر می‌شود.

در کاربردهای امروزی، این صفت می‌تواند برای توصیف سطوح، مواد یا هر چیزی که قابلیت ایجاد حالت لیزخوردن یا سرندگی را دارا باشد، مورد استفاده قرار گیرد. برای نمونه، در توصیف یک سطح صیقلی یا ماده‌ای که اصطکاک کمی دارد، می‌توان گفت که آن سطح یا ماده دارای ویژگی لیزاندنی است. این مفهوم در حوزه‌های فنی و مهندسی نیز کاربرد فراوانی دارد.

با توجه به ساختار صرفی و معناشناختی این واژه، رعایت دقیق املای فارسی و استفاده از نیم‌فاصله در نگارش آن ضروری است. بنابراین، شکل صحیح نوشتاری آن به‌صورت لیزاندنی ثبت می‌شود و در متون رسمی باید از هرگونه تغییر یا حذف نادرست در رسم‌الخط آن پرهیز کرد تا از خلل در انتقال معنا جلوگیری گردد.

لغت نامه دهخدا

لیزاندنی. [ دَ ] ( ص لیاقت ) درخور لیزاندن.