لؤلؤریز

لغت نامه دهخدا

لؤلؤریز. [ ل ُءْ ل ُءْ ] ( نف مرکب ) کنایه است از اشک فشان:
مرا ز رفتن معشوق دیده لؤلؤریز
ورا ز آمدن شب سپهر لؤلؤساز.مسعودسعد.