قسح

لغت نامه دهخدا

قسح. [ ق َ س َ ] ( ع اِمص ) خشکی. ( منتهی الارب ). یبس. ( اقرب الموارد ). || بقیه انتشار نره. ( منتهی الارب ). بقایای حالت نعوظ. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) سخت شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قساحة شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خویش یعنی چه؟
خویش یعنی چه؟
پهن یعنی چه؟
پهن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز