قذاذات

قذاذات

کلمه‌ی «قذاذات» جمع واژه‌ی قذاذه است و در فارسی معانی خاصی دارد که بیشتر در متون قدیمی و صنایع دستی دیده می‌شود. قذاذات به معنای تراشه‌ها و قطعات ریز فلزات مانند زر و سیم است که هنگام برش، تراش یا کار با فلزات گران‌بها ایجاد می‌شوند. این واژه همچنین به ذرات کوچک حاصل از بریدن پر مرغ یا سایر اجسام سبک نیز گفته می‌شود. در واقع، قذاذات نمادی از قطعات خرد و پراکنده‌ای است که از یک عمل تولید یا بریدن به جا می‌ماند. این واژه در صنایع دستی و هنرهای سنتی مانند طلاسازی، زرگری و بافندگی پر کاربرد داشته است. از نظر دستوری، این واژه اسم جمع است و مفرد آن «قذاذه» نام دارد. قذاذات می‌تواند هم مادی و ملموس باشد (تراشه فلز یا پر) و هم به صورت تشبیهی یا استعاری در ادبیات برای اشاره به چیزهای خرد و پراکنده به کار رود. در متون قدیمی و لغت‌نامه‌ها، این واژه نشان‌دهنده دقت در کار و توجه به جزئیات مواد و ابزار است. استفاده از این کلمه در شعر و نثر ممکن است برای توصیف ریزه‌کاری‌ها، ظرافت‌ها و جزئیات پراکنده نیز به کار رود.

لغت نامه دهخدا

قذاذات. [ ق ُ ] ( ع اِ ) ج ِ قذاذَة. رجوع به قذاذة شود. || آنچه از بریدن پر افتد از پر مرغ و جز آن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم
سیالیت
سیالیت
کس شعر
کس شعر
سایکو
سایکو