قاسم رازی

لغت نامه دهخدا

قاسم رازی. [ س ِ م ِ ] ( اِخ ) رجوع به قاسم بن موسی شود.
قاسم رازی. [ س ِ م ِ ] ( اِخ ) از مهره ارباب سخن طرازی است. در عهد اکبر پادشاه به هندوستان رسید و به ملازمت آصفخان وزیر از خوان وجودش قسمتی وافی ربوده به وطن باز گردید. او راست:
هیچ جا خاطر شوریده ام آرام ندید
همه آفاق مگر بهر دل من قفس است.( صبح گلشن چ هند ص 328 ).

فرهنگ فارسی

از مهره ارباب سخن طرازی است