واژ فسیدس در منابع داروشناسی کهن، بهویژه در مخزنالادویه عقیلی خراسانی، معرّب واژهای یونانی دانسته شده و معادل گیاه «کاکُنج» یا همان بنجاسیلان در متون طب سنتی فارسی است. کاکنج از گیاهان دارویی شناختهشده در پزشکی یونانی و اسلامی است که در زبان لاتینی با نام Physalis alkekengi (گیاه عروسک پشت پرده یا آلاله زمستانی) شناخته میشود. در متون یونانی قدیم، فسیدس یکی از گیاهانی بود که طبیبان برای درمان بیماریهای مرتبط با صفرا و حرارت بدن توصیه میکردند.
در متون طب سنتی اسلامی، کاکنج (فسیدس) گیاهی است با طبیعت سرد و خشک، میوهای شبیه به آلبالو یا گیلاس کوچک که در پوششی کاغذی و نازک قرار دارد. اطبایی چون ابنسینا و رازی از آن به عنوان دارویی مفید برای تبهای صفراوی، التهابهای گرم، و دردهای کلیه و مثانه یاد کردهاند. همچنین از عصاره و میوه آن برای پاکسازی بدن از مواد فاسد، تسکین تشنگی و رفع زردی بهره میگرفتند. در برخی نسخههای کهن، از شربت یا جوشانده آن بهعنوان دارویی برای آرامسازی و خوابآور نیز یاد شده است.
از دیدگاه تاریخی و زبانشناختی، این واژه نمونهای از واژگان علمی و دارویی یونانیالاصل است که در دوره ترجمههای علمی از یونانی به عربی و سپس فارسی وارد متون اسلامی شد. این واژه نشان میدهد که چگونه میراث داروشناسی یونان با طب اسلامی درآمیخت و مفاهیم و نامهای علمی در قالبهای زبانی تازهای تثبیت شدند. بنابراین، «فسیدس» نهتنها نام یک گیاه دارویی است، بلکه یادگار دورهای است که علوم طبیعی، از جمله داروشناسی، پلی میان فرهنگهای یونانی، ایرانی و اسلامی ایجاد کرده بودند.