فروفرط

لغت نامه دهخدا

فروفرط. [ ] ( اِ ) زرنیخ احمر. ( فهرست مخزن الادویه ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آراست
آراست
جستجو
جستجو
فاسد
فاسد
ملکا
ملکا