فرصمه

لغت نامه دهخدا

( فرصمة ) فرصمة. [ ف َص َ م َ ] ( ع مص ) شکستن. ( منتهی الارب ). کسر. ( اقرب الموارد ). || بریدن. قطع. ( اقرب الموارد ).

رویش یعنی چه؟
رویش یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز