غوق

این واژه در لغت‌نامه‌های کهن فارسی، به ویژه در منابع معتبر مانند آنندراج و ناظم الاطبا، به عنوان مترادف یا صورت دیگر واژهٔ غوک ثبت شده است. این هم‌معنایی نشان‌دهندهٔ وجود تنوع آوایی و املایی در زبان فارسی برای اشاره به یک مفهوم مشخص جانورشناختی است. اگرچه کاربرد آن ممکن است در زبان معیار امروزی کمتر رایج باشد، اما وجود آن در متون لغت‌شناسی، جایگاه تاریخی این واژه را در حوزهٔ واژگان فارسی تأیید می‌کند. به طور خلاصه، مصطلح ادبی یا تاریخی برای اشاره به همان موجود است که امروزه عموماً با نام غوک یا قورباغه شناخته می‌شود.

بر اساس شواهد موجود در منابع تخصصی، می‌توان نتیجه گرفت که غوق صرفاً یک تفاوت املایی نیست، بلکه اشاره مستقیم به جانوری دوزیست از راستهٔ بی‌دمان دارد که ویژگی‌های مشخصی چون پوست مرطوب، قابلیت جهش و صدایی خاص (قور قور) داراست. ارجاع پایانی در منابع یادشده به رجوع به غوک شود، تأکیدی بر این نکته است که دانش تخصصی‌تر و توضیحات کامل‌تر مربوط به ویژگی‌های زیستی، زیستگاه و کارکرد این موجود، در ذیل مدخل اصلی یعنی غوک گردآوری شده است. این ساختار در لغت‌نامه‌ها برای یکسان‌سازی و جلوگیری از تکرار توضیحات مفصل، بسیار مرسوم بوده است.

لغت نامه دهخدا

غوق. ( اِ ) به معنی غوک است. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به غوک شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت فال رابطه فال رابطه