عنتل

لغت نامه دهخدا

عنتل. [ ع َ ت َ ] ( ع ص ) کفتاری که شکار خود راپاره پاره کند. ج، عَناتل. ( ناظم الاطباء ). الضباع العناتل؛ کفتارهایی که شکار خود را پاره پاره کنند. ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).
عنتل. [ ع ُ ت ُ ] ( ع ص ) سخت و درشت. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) تلاق. ( منتهی الارب ). تلاق و بظر. ( ناظم الاطباء ). عنبل. رجوع به عنبل شود.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نحوه یعنی چه؟
نحوه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز