لغت نامه دهخدا
( عرق آوردن ) عرق آوردن. [ ع َ رَ وَ دَ ] ( مص مرکب ) خارج کردن عرق و خوی.مُعِّرق شدن. مثلا" گویند آسپرین عرق میآورد. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ): اندر یاد کردن تدبیرهای عرق آوردن، یعنی تدبیر خوی آوردن. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || عرق کردن. خوی کردن:
عرق بر عارضین آرد چو شبنم.سعدی.ضحی؛ عرق آوردن. امطار؛ عرق آوردن پیشانی کسی. ( منتهی الارب ).