صلیق

لغت نامه دهخدا

صلیق. [ ص َ ] ( ع ص ) تابان از هر چیزی. ( منتهی الارب ).
صلیق. [ ص َ ] ( اِخ ) مواضعی بوده است در بطیحه واسط بین آن و بغداد دارالملک ابونصر مهذب الدولة بوده است... ( معجم البلدان ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خوار
خوار
رویداد
رویداد
خویش
خویش
عاری
عاری