لغت نامه دهخدا
صلاح پذیرفتن. [ ص َ پ َ رُ ت َ ] ( مص مرکب ) بسامان شدن. درست شدن. آراسته شدن: متکلم را تا کسی عیب نگیرد سخنش صلاح نپذیرد. ( گلستان ).
صلاح پذیرفتن. [ ص َ پ َ رُ ت َ ] ( مص مرکب ) بسامان شدن. درست شدن. آراسته شدن: متکلم را تا کسی عیب نگیرد سخنش صلاح نپذیرد. ( گلستان ).
( مصدر ) بسامان شدن درست شدن.