سیکنک

لغت نامه دهخدا

سیکنک. [ ک َ ن َ ] ( ص، ق ) آهسته. ( آنندراج ) ( غیاث ) بلغت قاینات خراسان خاصه تون و طبس به معنی آهسته آهسته است و در سلک غزلیات حافظ شیرازی غزلی است که مطلع آن این است:
دوشینه من پنهان شدم در قصر جانان سیکنک
نرمک نهادم پای را رفتم به ایوان سیکنک.( از انجمن آرای ناصری ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیره یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز