سمخه

لغت نامه دهخدا

( سمخة ) سمخة. [ س ِ خ َ ] ( ع اِمص ) هیئت گوش دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): انه لَحَسَن ُ السِمْخَة؛ نیکو نگاهدارنده مسموعات است. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تزویر
تزویر
گوز
گوز
پومپویر
پومپویر
عضو
عضو