لغت نامه دهخدا
زغریماش. [ زَ ] ( اِ ) زغراش. ( ناظم الاطباء ). خرده ریزه های پوستین که بدور اندازند:
چو پوست قاقم و سنجاب خسروان پوشند
چو قیمت آرد آن جایگاه، زغریماش.؟ ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
زغریماش. [ زَ ] ( اِ ) زغراش. ( ناظم الاطباء ). خرده ریزه های پوستین که بدور اندازند:
چو پوست قاقم و سنجاب خسروان پوشند
چو قیمت آرد آن جایگاه، زغریماش.؟ ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
= زغراش