رزیقی

لغت نامه دهخدا

رزیقی. [ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب است به رزیق که محله ای است در مرو. ( از لباب الانساب ).
رزیقی. [ رَ ] ( اِخ ) احمدبن عیسی جمال رزیقی مروزی. از اصحاب ابن المبارک است. وی از فضل بن موسی و یحیی بن واضح و جز او روایت دارد. ( از لباب الانساب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
الکن
الکن
اعتلا
اعتلا
لحظه
لحظه
انسجام
انسجام