ذیوسقوریذس

لغت نامه دهخدا

ذیوسقوریذس. [ ری ذِ ] ( اِخ ) رجوع به ذیاسقوریذوس و رجوع بتاریخ الحکماء قفطی ص 226 س 2 شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال لنورماند فال لنورماند فال عشق فال عشق فال شمع فال شمع