ذویمن

لغت نامه دهخدا

ذویمن. [ ی َ م َ ] ( ع اِ مرکب ) یمانی. یمنی:
یوماً یمان اذا لاقیت ُ ذایَمَن
و اِن لقیت ُ مَعدیاً فَعدنان.عمربن حطان.... اراد انه مع الیمانی یمانی،و مع العدنانی عدنانی. ( عقد الفرید ج 2 ص 321 ) و درنزهة القلوب آمده است: از رسول ( ص ) مروی است بروایت عبداﷲبن عباس رضعهما یخرج الدجال من یهودیة الاصفهان حتی یاتی الکوفة فیلحقه قوم من المدینة و قوم من الطور و قوم من ذی یمن. ( نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ص 50 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال سنجش فال سنجش فال کارت فال کارت فال انبیا فال انبیا