این واژه به معنای پراکنده کردن است. این واژه ریشه در مفهوم پاشیدن و پخش کردن دارد. در زبان فارسی، اغلب به صورت غیررسمی و عامیانه به کار میرود، اما معنای اصلی آن، یعنی پراکندن و متفرق ساختن، در ادبیات و متون رسمی نیز قابل درک است. به طور مثال، در متون قدیمیتر ممکن است با عباراتی روبرو شویم که به ذرذره کردن یا ذرذره شدن چیزی اشاره دارد، که کنایه از پراکنده شدن تدریجی و ناچیز آن است.
در کاربرد رسمیتر، معادلهای دقیقتری برای این واژه وجود دارد که مفهوم پراکندگی را با وضوح بیشتری بیان میکنند. واژگانی چون پاشیدن، متفرق کردن، پراکنده ساختن، از هم گسیختن یا تشتت میتوانند بسته به بافت جمله، جایگزین مناسبی برای این واژه باشند. این معادلها، بسته به میزان رسمی بودن متن و نوع پدیده مورد نظر (مانند پراکندگی ذرات، پراکندگی افکار، یا پراکندگی یک گروه)، انتخاب میشوند و دقت معنایی بیشتری را فراهم میآورند.
با این حال، جذابیت و ایجاز این واژه در زبان فارسی عامیانه، آن را به واژهای دلنشین و پرکاربرد بدل کرده است. گاهی اوقات، همین مفهوم پراکندگی ناچیز و تدریجی، بار معنایی لطیف و شاعرانهای به خود میگیرد؛ مانند پراکنده شدن خاطرات، یا نور خورشید که ذرذره ذرذره بر زمین میتابد. درک این ظرایف معنایی، نیازمند آشنایی با ادبیات غنی و پویای زبان فارسی است.