ذات العضوم

ذات‌العضوم، با تلفظ «تُلْعُضُوم»، نام مکانی است که در متون کهن ادبیات فارسی، به‌ویژه در اشعار، از آن یاد شده است. این نام، به‌عنوان یک اسم خاص جغرافیایی، در قصاید و ابیات برخی از شاعران دوره‌های گذشته به‌کار رفته و هویت آن در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. با بررسی منابع لغوی و شواهد شعری، می‌توان دریافت که این مکان، واقع در منطقه‌ای نامشخص است و اشاره به آن عمدتاً در بافت تاریخی و ادبی شعر نمود یافته است.

اهمیت اصلی این نام، نه در شناسایی دقیق موقعیت مکانی، بلکه در نقش آن به‌عنوان یک عنصر زبانی و ادبی است که در ساختن تصاویر شعری و اغراق‌های هنری مورد استفاده قرار گرفته است. شاعران برای رعایت وزن عروضی یا دستیابی به قافیه‌ای مناسب، گاه از اسامی مکان‌های ناشناخته یا کم‌کاربرد بهره می‌برده‌اند و ذات‌العضوم نیز احتمالاً یکی از این موارد است. بنابراین، کاربرد آن بیشتر تابع ضرورت‌های ادبی و موسیقایی کلام بوده است.

در نهایت، می‌توان نتیجه گرفت که ذات‌العضوم نمونه‌ای از هزاران نام و اصطلاحی است که در گذر زمان، از حافظه تاریخی و جغرافیایی خارج شده و تنها ردپای آن در صفحات کهن ادبیات باقی مانده است. مطالعه این گونه اسامی، نه تنها درک بهتری از سبک و زبان شاعران گذشته به دست می‌دهد، بلکه بر غنای فرهنگی و تنوع واژگانی میراث مکتوب فارسی نیز گواهی می‌دهد و لزوم حفظ و پژوهش این متون را بیش‌ازپیش آشکار می‌سازد.

لغت نامه دهخدا

ذات العضوم. [ تُل ْ ؟ ] ( اِخ ) نام موضعی است در شعر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مواظب
مواظب
انعکاس
انعکاس
سپور
سپور
رسا
رسا