داقرخ

در متون کهن تاریخی و فرهنگی، به ویژه در آثار ارزشمندی همچون مفاتیح العلوم، از مناصب و رتبه‌های نظامی در ارتش امپراتوری روم باستان یاد شده است. یکی از این مناصب، عنوان داقرخ می‌باشد که در ساختار سلسله‌مراتب نظامی روم، از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار بوده است. این واژه، که با تلفظ «دَاقِرْخ» به کار رفته، گویای نقش و مسئولیت مشخصی در آن دوران است.

بر اساس تعریف ارائه شده در منبع مذکور، داقرخ فرماندهی یا رهبر گروهی متشکل از ده سرباز بوده است. این مسئولیت، بیانگر پایین‌ترین رده‌های فرماندهی در یگان‌های رزمی ارتش روم محسوب می‌گردد که نظارت مستقیم بر کوچک‌ترین واحدهای عملیاتی را بر عهده داشته‌اند. چنین جایگاهی در ساختار منظم لژیون‌های رومی، برای حفظ انضباط و کارایی نیروها در میدان نبرد، کاملاً حیاتی و ضروری بوده است.

بررسی این قبیل اصطلاحات تاریخی، نه‌تنها در درک بهتر از سازمان‌های نظامی تمدن‌های گذشته مؤثر است، بلکه بر غنای مطالعات زبان‌شناسی تاریخی و ریشه‌یابی واژگان نیز می‌افزاید. واژه‌هایی مانند داقرخ که از زبان‌ها و فرهنگ‌های همجوار به متون فارسی راه یافته‌اند، گواهی بر تبادلات فرهنگی و علمی در اعصار گذشته هستند و لزوم حفظ و مطالعهٔ متون کهن را بیش از پیش نمایان می‌سازند.

لغت نامه دهخدا

داقرخ. [ ] ( اِ ) منصبی در سپاه روم. داقرخ قائد ده تن باشد. ( مفاتیح العلوم ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
زیبا
زیبا
تسخیر
تسخیر
مجال
مجال
داشاق
داشاق