خفسیده

لغت نامه دهخدا

خفسیده. [ خ ُ دَ / دِ ] ( ن مف ) خوابیده. || مایل. خفته: این منطقه [ منطقةالبروج ] خفسیده است از معدل النهار. ( التفهیم ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مدیون
مدیون
متفاوت
متفاوت
پرده برداشتن
پرده برداشتن
ابوطاهر گناوه ای
ابوطاهر گناوه ای