خرسنی

«خُرْسَنی» واژه‌ای عربی‌شده از واژه فارسی «خراسانی» است. در عربی، برای ساخت صفت نسبی، معمولاً به نام مکان یا شخص، پسوند «ـی» یا «ـیّ» افزوده می‌شود. از این‌رو «خُرْسان» یا «خُراسان» وقتی منسوب شود، به صورت «خُرْسَنی» درمی‌آید. بنابراین، خرسنی به معنی «منسوب به خراسان» است؛ یعنی کسی یا چیزی که از ناحیه خراسان برخاسته یا به آن وابسته باشد. این واژه در متون کهن عربی به همین شکل ضبط شده و در فارسی امروز بیشتر به صورت «خراسانی» به کار می‌رود.

در متون تاریخی و ادبی اسلامی، «خرسنی» یا همان «خراسانی» معمولاً برای اشاره به مردم، سپاهیان یا دانشمندان خراسان به کار می‌رفته است. مثلاً در تاریخ طبری، از سپاهیان «خرسنی» سخن گفته می‌شود که در قیام عباسیان نقش اساسی داشتند. این واژه، افزون بر نسبت جغرافیایی، گاه دلالت فرهنگی نیز دارد، زیرا خراسان در دوره‌های گوناگون، مرکز علم، ادب و تمدن ایرانی ـ اسلامی بوده است. بنابراین، این صفت علاوه بر معنای مکانی، نوعی هویت فرهنگی و علمی نیز در خود داشته است.

در زبان فارسی، شکل رایج‌تر این واژه «خراسانی» است، اما در متون عربی، به‌ویژه در قرون نخستین اسلامی، صورت «خُرْسَنی» به کار رفته است. شاعران و نویسندگان عرب، هنگام اشاره به شخصیت‌های ایرانی، مانند ابومسلم خراسانی یا علمای اهل خراسان، از این واژه استفاده می‌کردند. این کلمه در لغت‌نامه‌های عربی همچون منتهی‌الارب نیز به همین معنا آمده است.

لغت نامه دهخدا

خرسنی. [ خ ُ س َ ] ( ص نسبی ) منسوب بخراسان. خراسانی. ( از منتهی الارب ).