خذلب

لغت نامه دهخدا

خذلب. [ خ ِ ل ِ ] ( ع ص، اِ ) ماده شتر کلان سال سست. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال لنورماند فال لنورماند فال چای فال چای فال کارت فال کارت